#روضه_نامه
جابر به کربلا میرسد
غسلی در فرات
و تمتعی از سُعد و کافور برای رایحهی خوش در زیارت امام
اما عطیه او را به کدامین قبر برساند؟
همه شبیه هم...
-عطیه ! من عطر مولایم را میشناسم، از هر قبر مشت خاکی بیاور تا استشمام کنم
... بالاخره یکی از مشت خاکها، بوی دلبر میداد
-مرا کنار همین قبر ببر که صاحبش حبیب من و نوهی گرامی رسول الله ص است
وقتی گامهای مشتاق اما لرزانش به مرقد سید الشهداء علیه السلام رسید سه بار بانگ «الله اکبر» سرداد و مدهوش شد
پس از اینکه بحال خود آمد چنین تکلم کرد؟
«السلام علیک یا ولی الله و حبیبه...»
سلامها را ادامه داد
اما او که در تمام عمر سلامی از صوت زیبای حسین را در گوش خود به یادگار داشت این بار جوابی نمیشنید
مکدر شد و گفت:
« أ حبیب لا یجیب حبیبه »
آیا دوست پاسخ دوستش را نمیدهد
گریه کرد
و
آنگاه این نخستین زائر اربعین
چنین به خود جواب داد که خود روضهای است بر روضهها:
جابر ! چگونه انتظار داری که بدن بیسر پاسخت را بدهد😭😭😭
🔊 کانال احرار کربلا - تلگرام
@ahrarkarbala